ذوب آهن یا ذوب بدن

کارخانه ذوب آهن یا ذوب بدن؟

by

جولان صنایع آلاینده در قم؛

کارخانه ذوب آهن یا ذوب بدن؟

کارخانه ذوب آهن منطقه سلفچگان چند سالی است که دود‌ سیاه را بر سینه ساکنان روستا‌های اطرافش می‌نشاند.

به گزارش خبرگزاری صداوسیما از قم، وجود صنایع آلاینده در نزدیک شهرها و روستاها، موضوعی است که در سال های گذشته بارها از سوی اصحاب رسانه پیگیری شده و هر بار با نتایجی نه چندان قابل قبول مواجه شده است؛ این سوژه جنجالی این بار با اعلام گزارشی از سوی اهالی روستاهای بخش سلفچگان مبنی بر آلایندگی بی حد و حساب یک واحد ذوب آهن در شهرک صنعتی سلفچگان مطرح شده؛ کارخانه پردیس آذربایجان که نفس های مردم را در سینه ذوب می کند.

ماجرای پیگیری من با یک تماس تلفنی آغاز شد؛ تماسی از آقای عبدالکریمی ساکن روستای جنداب در سه کیلومتری کارخانه که از حجم بالای آلایندگی این واحد صنعتی گلایه مند بود و می گفت: به داده سلامتی ما مردم روستاهای این منطقه  برسید؛ کارخانه ذوب آهن پردیس آذربایجان  شب ها با سوءاستفاده از تاریکی هوا بدون فیلتر، ساعت ها کار می کند و راه نفس ما مردم را بند آورده است.

او می گفت: شب بهترین زمان برای دیده نشدن میزان آلایندگی است و از این رو، صاحب این کارخانه شب ها از فیلتر استفاده نمی کند.

برای پی بردن به صحت ادعای این شخص، غروب فردای آن روز به همراه کارشناس محیط زیست به راه افتادیم؛ کارخانه مورد نظر در ۴۳ کیلومتری شهر قم در میان مجموعه ای از صنایع آلاینده در شهرک صنعتی سلفچگان قرار داشت.

در طول مسیر کارشناس محیط زیست به واسطه سال ها فعالیتی که در حوزه  صنایع آلاینده ذوب آهن داشت گفت: سال هاست کشور ما و شهر قم در ساخت این صنایع پیشتاز اند؛ ذوب ضایعات آهن اشتباه بزرگی است چرا که  آسیب های جبران ناپذیر انسانی و زیست محیطی را به ما تحمیل می کند و این در حالی است که بسیاری از کشور های صنعتی هیچ تمایلی برای فعالیت این صنایع در کشورشان ندارند؛ آنها شمش های تولید شده را از ما خریداری می کنند و بعد از تبدیل به کالاهای مصرفی به خود ما می فروشند که  این فرآیند به نوعی استثمار است.

بعد از گذشت چهل و پنج دقیقه به ورودی شهرک رسیدیم اما باید در میان حجم انبوهی از ابرهای سیاه کارخانجات شهرک منتظر رسیدن آقای عبدالکریمی صاحب همان تماس تلفنی می ماندیم تا ما را به سمت کارخانه ببرد.

در مدتی که منتظر بودیم، فعال بودن کارخانجات و حجم بالای میزان دود در شهرک قابل توجه بود؛ به گفته کارشناس محیط زیست این شهرک صنعتی بیش از دو دهه است که کانون صنایع آلاینده در قم است، شهرکی که در اوایل دهه هفتاد، پیش از استان شدن قم، جواز تاسیس گرفته است و هم اکنون با  ۱۸واحد آلاینده نظیر ذوب آهن، ذوب سرب، سیلیس، کارخانه اسید، تصویه روغن و ذوب شمش به حیات خودش ادامه می دهد؛ و این در حالی است که بسیاری از مدیران  استانی به سادگی از کنار آلایندگی کارخانه های این شهرک عبور می کنند و این سوال پیش می آید که واقعیت ماجرا چیست؟ چرا سود این صنایع و کارخانه ذوب آهن با ارزش تر از سلامتی مردم است؟

شنیدن اصل ماجرا از زبان شاهدان

در همین حین آقای عبدالکریمی رسید و همراه با او به سمت کارخانه ذوب آهن پردیس حرکت کردیم؛ کارخانه را از حجم بالای آلایندگی و مه غلیظ و سیاه رنگ اطرافش می شد به راحتی پیدا کرد.

از ماشین که پیاده شدیم آلودگی هوا و دود های سیاه نفس کشیدن را برایمان سخت کرد.

آقای عبدالکریمی، ساکن روستای جَنداب که در سه کیلومتری کارخانه بود می گفت: روستا را با آب و هوای پاک می شناسند، اما مردم جنداب و روستاهای اطراف مثل تاج خاتون، نیجه، قاضی سفلی، قاضی علیا و اسلام آباد به لطف این دودها از این نعمت محروم اند؛ روستاهایی که مردمانش شبانه روز در هاله ای همیشگی از دود و آلایندگی کارخانه  نفس می کشند.

ماشین ما سکو دار بود و به راحتی تصاویر کوره فعال داخل کارخانه، دود های سیاه و خاموشی های متعدد دستگاه بک فیلتر بخصوص در زمان شارژ (یعنی زمانی که ضایعات به داخل کوره ریخته می شود) دیده می شد.

آقای عبدالکریمی می گفت: فاصله منزل و محل کارم به اینجا نزدیک است و در طول روز بارها دودهای سیاه را می بینم.

کارشناس محیط زیست هم با اشاره به اینکه در خیلی از مواقع دستگاه بک فیلتر خاموش است گفت: تصفیه نبودن ضایعات و مجهز نبودن دستگاه بک فیلتر علت اصلی این میزان از آلایندگی است.

در همین حین یکی دیگر از اهالی روستا هم از راه رسید؛ او هم گلایه مند بود و در خصوص هوای آلوده روستا گفت: اگر پنجشنبه به اینجا بیایید این حجم از دود و آلودگی را در روز هم خواهید دید؛ ظاهرا آخر هفته ها مسئولان دستگاههای مسئول، از جمله محیط زیست و صنعت و معدن در خواب اند !

برای اثبات این حرف باید از نزدیک وضعیت را می دیدم؛ پنجشنبه عصر با رئیس شورای اسلامی جنداب قرار گذاشتم.

وقتی رسیدیم، صحنه هایی را دیدم که تایید کننده حرف های آن شب بود؛ ابرها و دودهای سیاه در آسمانی که زیبایی اش در پس توده ای تیره و تار پنهان شده بود.

آقای اسماعیل گل، رئیس شورای اسلامی روستای جنداب از نامه نگاری ها و جلسات متعدد با مسئولان استانی در این سال ها گفت که عملا بی نتیجه مانده است؛ او می گفت بارها مسئولان به اینجا آمده اند و از نزدیک شاهد این فجایع بوده اند؛ آخرین  بازدید هم دیدار آقای غضنفری معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار در خرداد ماه از این کارخانه بوده است که نتیجه قول ها هنوز به سرانجامی نرسیده است.

کارخانه بی وقفه کار می کرد و دودهای سیاه در آسمان بود که دو نفر از ساکنین روستای اسلام آباد از راه رسیدند؛ آقای کریمی یکی از روستاییان می گفت: حجم آلایندگی این کارخانه به گفته کارشناسان محیط زیست ده برابر حد مجاز است اما تا کنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است.

آقای احمدی یکی از جوان های روستای جنداب هم با اعتراض می گفت: اگر شهرک صنعتی آلاینده است چرا نزدیک سکونت گاه های مردمی بدون نظارت مشغول به کار است ؟

بازدید سرزده از کارخانه با شواهد مستند

با وجود پیگیری های چند ساله مردم و نامه نگاری هایی که با مسئولان داشتند، تصمیم گرفتم سر زده سری به کارخانه بزنم.

روز شنبه، راس ساعت ۸ بود که با کارخانه رسیدیم؛ به اتاق حراست رفتیم و بعد از معرفی خودم از مسئول حراست خواستم تا از دستگاه بک فیلتر کارخانه تصویر بگیریم .

مسئول حراست با صاحب کارخانه آقای مهدی تماس گرفت و از من خواست شخصا با او صحبت کنم؛ بعد از مکالمه ای کوتاه، اجازه ورود گرفتیم؛ فقط باید تا رسیدن صاحب کارخانه مقداری منتظر می ماندیم.

در زمانی که در اتاق مهمان کارخانه منتظر بودیم از طریق مونیتوری که به دوربین های مداربسته وصل بود سند خوبی را با دوربینمان ضبط کردیم؛ تصویری از خاموش بودن دستگاه بک فیلتر که نتیجه اش تولید همان حجم انبوه از دودهای سیاه در روز پنجشنبه بود.

بعد از مدتی آقای مهدی، صاحب کارخانه رسید و بعد از معرفی و صحبت هایی پیرامون سابقه کارخانه، به سمت دستگاه های فیلتر کارخانه رفتیم.

آلوده کردن هوا با مجوزهای قانونی!

کارخانه سال۹۵ به صاحب فعلی اش واگذار شده بود؛  آقای مهدی می گفت که این کارخانه از سال ۹۳تا۹۵ تحت سرپرستی مدیران  هندی بوده که بدون داشتن فاکتورهای محیط زیستی لازم از صنعت و معدن مجوز گرفته بودند و با تسهیلات ویژه کار خود را آغاز کرده بودند؛ او می گفت: در تمام این مدت بدون دستگاه بک فیلتر و هیچ نظارتی  با نیروهای هندی مشغول به کار بوده است.

حالا یک سال و نیم از این واگذاری می گذشت و حجم دود ها به گفته ساکنین روستا تغییری نکرده و فعالیت کارخانه هم بیشتر شده است.

تصاویری که در شب و روز گذشته تهیه کرده بودم را  به صاحب کارخانه نشان دادم که در جواب ابتدا صورت مسئله را پاک کرد و اظهار داشت: این تصاویر واقعی نیست، وقتی داستان دوربین مدار بسته و تصاویر را عنوان کردم سکوت کرد و در جواب سوالم که حاکی از اعتراض مردم بود گفت: نمی شود یک شبه کاری از پیش برد.

از صاحب کارخانه خواستم کنار کوره و دستگاه بک فیلتری که در این مدت  فعال بوده برویم تا از نزدیک ظرفیت دستگاه را ببینیم؛ دستگاهی قدیمی که به گفته یکی از مهندسین خط تولید کارخانه به علت فرسودگی و مجهز نبودن در زمان شارژ و در بسیاری از زمان ها به طور متوسط نیم ساعت غیر فعال می شود.

صاحب کارخانه بعد از حضور دو ساعته ما در کارخانه و ضبط تصاویر گفت: ناکارایی دستگاه فعلی را قبول داریم و سازه ای بزرگ را در خارج از فضای بسته کوره نشانمان داد.

آقای مهدی می گفت: این سازه دستگاه بک فیلتر جدیدی است که چند ماهی است پیگیر تهیه آن هستیم.

دستگاهی که به گفته مهندس کارخانه خاموشی ندارد و تنها باید منتظر باشندتا این سازه با کمک مهندسین شرکت مربوطه مونتاژ شود.

بعد از کش و قوس های فراوان، بازه زمانی که توانستم از صاحب کارخانه برای اتمام این مراحل و فعال شدن دستگاه بگیرم ده روز بود؛ ده روزی که باید تمام شود تا نتیجه کار آرامش و نفس راحتی باشد برای ساکنین روستاهای اطراف کارخانه.

تصمیمی که باید منتظر نتایج آن بود

برای پیگیری بیشتر باید به سراغ آقای غضنفری معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار می رفتم که طبق گفته رئیس شورای اسلامی جنداب خرداد ماه امسال با تعدادی از مدیران اجرایی و مسئولان محلی از این کارخانه بازدید کرده بودند.

او در صحبت هاش به بازدیدش اشاره کرد و گفت: در بازدید خرداد ماه از محیط زیست خواستیم برخورد انفعالی انجام نگیرد و طبق یک برنامه زمان بندی شده، مسئولان کارخانه موظف شدند تا اقدامات اصلاحی و کنترلی نظیر ایجاد استخرهای جدید برای شارژ کوره ها و ایجاد بک فیلتر با شاخص های جدید را فعال کنند که اگر بعد از مهلت تعیین شده که اواسط شهریور به پایان می رسد، اقدامی صورت نگرفت با مسئولان کارخانه برخورد قانونی صورت گیرد.

او می گفت: مقرر شده به علت اشباع شدن شهرک صنعتی مجوز هیچ واحد صنعتی با احتمال آلایندگی صادر نشود، و با صنایع آلاینده که مشکلات خود را بر طرف نکنند برخورد شود.

دیدن صحنه های این چنینی از وجود صنایع آلاینده در نزدیک شهر ها و و روستاها و صدور مجوز های قانونی برای انجام فعالیت های غیرقانونی چیزهایی نیست که بتوان از کنارش به سادگی گذشت؛ صنایعی که دودهای مرگبارش بر سینه های ما می نشیند و سودهای هنگفتش در جیب های سوداگران انسانیت و شرافت.

اهالی روستاهای اطراف شهرک صنعتی سلفچگان این روزها منتظرند؛ منتظر قاطعیت مسئولان برای جبران بخشی از بی تدبیری های مدیران گذشته؛ هر چند گاهی جبران بعضی کاستی ها، مثل سلامتی از دست رفته مردم، با تصویب بازدارنده ترین قوانین و اعمال شدیدترین مجازات ها هم به طور کامل امکان پذیر نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *